*به نام نامیه نامی که جز او نامی نیست*
منِِِ وجودی، شاگرد کوچک شیطان از یاد میبری که بندهای هستی که جز آنچه خدا نصیبت میکند، روزی دیگری نداری! ... و جز آنچه خدا برایت اراده میکند، توان دیگری نداری. طوری رفتار میکنی، گویی مالک حقیقی همه ثروتی هستی که به دست آوردهای. اینجاست که «منِ» وجودیات طغیان میکند و غروری تباه کننده سر و پای وجودت را در بر میگیرد و این «منِ وجودی» شاگرد کوچک شیطان است، در درون تو. ... و این شیطان درون و بیرون چهها که نمیکند با این نفس ضعیف. «فَلَعَمْری لَقَدْ فَوَّقَ لَکُم سَهْمَ الْوَعیِدِ وَ أَغْرَقَ إلَیکُمْ بِالنَّزعِ الشَّدیدِ وَرَماکُم مِن مَکَانٍ قریب 1؛ به جان خودم سوگند، شیطان تیرهای خطرناکی برای شکار شما به چلّه کمان گذاشته و تا حد توان و محکم آن را کشیده و از نزدیک شما را هدف قرار داده است». وقتی کودک درونت را بازی میدهی و غذای فاسد را با رنگ و لعابی دروغین میآرایی و به خوردش میدهی، وقتی او را به تبعیت از نفس به زیبا سراهای دروغین شیطان وا میداری و میدانی که راه را به بیراهه رفتهای و به جای بازگشت، پیش میروی و میگویی کودک است، بگذار کودکی کند، بگذار چند صباح دنیا را خوش باشد، وقتی آنگونه تربیتش میکنی که از سر کبر و غرور به دیگران مینگرد، وقتی آنگونه پرورشش میدهی فقط خود را بیعیب میداند و بس، وقتی به تبعیت از نفس سرکش درون وا میداریاش، وقتی خشمگین و غضبناک میشود، اعمالش را تأیید میکنی، وقتی که یادش میدهی چگونه کینه بورزد و حسادت در وجودش جای گیرد و فطرت پاک نخستین خود را فراموش کند، گام به گام او را به ورطه هلاکت کشاندهای... خودت را به گرداب تباهی انداختهای؛ تو که روزی نیازمند بودی، اینک خود را بینیاز میبینی و سر طغیان بر میداری... . ... و اینها شگردهای شیطان است تا راههای خود را برای گمراهی من و تو آسان سازد و پیوندهای دینمان را یکی یکی از هم بگسلد تا پراکندهمان کند و با تفرقه، ما را به فتنه اندازد. 2 اندکی تأمل کن ... همه ما آدمها این گونهایم، مگر آنها که یگانگی خدا را باور دارند و ایمان به حق در ذره ذره جانشان نفوذ کرده است. ... و چه اندکاند این گروه ... . که ?إنَّ الإنسانَ لَیَطْغَی 3 نوشته ی زهرا رضاییان، گروه دین و اندیشه تبیان 1- نهج البلاغه، خطبه 192. 2- همان، خطبه 121. 3- علق ?96? : 6 .
:قالبساز: :بهاربیست: |